English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
father file U پرونده بنیادی پرونده اصلی
main supply route U مسیر اصلی اماد
main supply route U اماد راه اصلی
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
blueprints U کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
blueprint U کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
throughput U بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
scsi U پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
bubble memory U روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
particulars U جزئیات خصوصیات مشخصات
physical characteristics U مشخصات زمین خصوصیات بدنی
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
images U تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
primary U اصلی
mainlining U اصلی
firsthand U اصلی
germinal U اصلی
mainlines U خط اصلی
mainlined U اصلی
mainlined U خط اصلی
mainline U اصلی
mainlines U اصلی
arch U اصلی
mainline U خط اصلی
mainlining U خط اصلی
genuine U اصلی
arch- U اصلی
radical U اصلی
major U اصلی
proto U اصلی
radicals U اصلی
majoring U اصلی
cardinals U اصلی
cardinal U اصلی
principle U اصلی
majored U اصلی
elementarily U اصلی
rudimental U اصلی
primordial U اصلی
main <adj.> U اصلی
main U خط اصلی
principal U اصلی
principals U اصلی
arches U اصلی
master U اصلی
mastered U اصلی
masters U اصلی
head U اصلی
inherent U اصلی
text U اصلی
texts U اصلی
trunk U خط اصلی
elemental U اصلی
essential U اصلی
essentials U اصلی
intrinsic U اصلی
initials U اصلی
first-hand U اصلی
quintessential U اصلی
seminal U اصلی
main line U خط اصلی
main lines U خط اصلی
parent U اصلی
primarily U اصلی
aboriginal U اصلی
trunks U خط اصلی
organic U اصلی
initial U اصلی
initialed U اصلی
initialing U اصلی
initialled U اصلی
initialling U اصلی
primitive U اصلی
primal U اصلی
functional U اصلی
elementary U اصلی
normative U اصلی
fundamental U اصلی
aboriginals U اصلی
fundametal U اصلی
major <adj.> U اصلی
primes U اصلی
primed U اصلی
ingrown U اصلی
immanent U اصلی
prime U اصلی
line link U خط اصلی
essential <adj.> U اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
isogeny U هم اصلی
originals U اصلی
quintessential <adj.> U اصلی
main attack U تک اصلی
main stem U خط اصلی
original U اصلی
vital <adj.> U اصلی
native code U کد اصلی
basic U اصلی
main door U در اصلی
main deck U پل اصلی
basics U اصلی
main port U بندر اصلی
prime mover U محرک اصلی
main pole U قطب اصلی
main pipe U لوله اصلی
inessentials U غیر اصلی
master switches U کلید اصلی
main motor U موتور اصلی
inessential U غیر اصلی
main patent U ثبت اصلی
main oscillator U اسیلاتور اصلی
mother country U کشور اصلی
initials U پاراف اصلی
initials U اصلی اغازی
main discharge U تخلیه اصلی
initialled U اصلی اغازی
main line U کانال اصلی
initialled U پاراف اصلی
initialling U اصلی اغازی
initialling U پاراف اصلی
main line U نهر اصلی
master switch U کلید اصلی
main program U برنامه اصلی
prime movers U محرک اصلی
mother countries U کشور اصلی
main menu U منوی اصلی
main electrode U الکترود اصلی
main line of resistance U خط اصلی مقاومت
essential U بسیارلازم اصلی
main gap U شکاف اصلی
main fuse U فیوز اصلی
main lines U نهر اصلی
essentials U بسیارلازم اصلی
main exchange U مرکز اصلی
main field U میدان اصلی
main feed U تغذیه اصلی
main exciter U محرک اصلی
main line of resistance U خط مقاومت اصلی
main effort U تلاش اصلی
main members U قطعات اصلی
cardinal numbers U عدد اصلی
innate U لاینفک اصلی
cardinal number U عدد اصلی
main distribution U مقسم اصلی
main mast U دکل اصلی
main drain U زهکش اصلی
motif U مایه اصلی
motifs U مایه اصلی
main memory U حافظه اصلی
main office U مرکز اصلی
pedicel U ساقه اصلی
mother board U برد اصلی
molif U مایه اصلی
dominant design U زمینه اصلی
dominant design U طرح اصلی
subject matter U موضوع اصلی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com